راستینراستین، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 15 روز سن داره

راستین جون :گل باغ زندگی

سفر به ترکیه(1)

                 سلام راستین جونم چند وقتی بود قصد سفر به ترکیه رو داشتیم که طبق بررسی هامون جایی باشه که برای شما راحت باشه وآب وهوای نزدیک به آب وهوای خودمون داشته باشه دفعه قبل شهرطرابازون رو که من و بابا هم نرفته بودیم انتخاب کردیم که بریم اونم قسمت نشد ولی این دفعه تصمیم گرفتیم با هواپیما به شهر استانبول سفر کنیم که این شهر زیبا به چند بار دیدنش می ارزه تو این سفر سونیا جون و عمو سعیدهم باهامون بودن یک روز قبل سفر که تو حسابی با ساک ها کشتی گرفتی وهی میرفتی روشون میپریدی پایین پروازمون صبح ساعت 7 از فرودگاه امام بود وتو بادیدن هواپیما ها کلی ذوق کرده بودی هی میگفتی بز...
29 آبان 1392

اولین دست نوشت روی دیوار

اولین کتاب رنگ آمیزی ومداد رنگی که راستین شروع به رنگ کرد    واولین خط ها که برای یک ماه قبل روی دیوار توسط راستین کشیده شد              یادشت های بسیار مهم روی در کمد دیروز رفتیم خونه دوست مامان برای دیدن نی نی نیکا که الان دو ماهه بود رونبا ومارینا وروزینا هم با مامانا شون بودن چقدر سختت بود نشوندن شما کنار هم وگرفتن این چنتا عکس یادگاری وشما حسابی شلوغ کردین  ...
14 آبان 1392

نی نی رفته بود اردبیل

سلام به راستین خوشگل و خوب خودم عزیزم که الان یه هفتی هست به خودت میگی نی نی  ای نی نی خوشگل هر چی میخوای نشون میدی میگی مامان نی نی یعنی بدین به نی نی  تازه کلمات دیگه ای هم میگی مثل تی دی =سی دی و قاقو =قاشق  بوخ =بوق  نونل = تونل کتا =کتاب تای =چای               از خواب که بیدار میشی خودت میری سراغ تی دی                با این نی نی پنجشنبه  مامان وبابا وحاجی ومامان بزرگ رفتم آب گرم سرعین و جمعه اومدیم  حسابی شیطونی کردی کم میخوابیدی بیشتر بیدار بودی همشم تو ماشین بغل من تو خیابونم بغل بابا لو نمیزاشتی ب...
11 آبان 1392

بازدید از تخت سلیمان

سلام سلام صد تا سلام  اولین جمعه آبان 92 گروه کوهنوردی بابک برنامه بازدید از تخت سلیمان رو داشتن چون برنامه خانوادگی بود ما هم تصمیم گرفتیم توی این برنامه شرکت کنیم           راستین جونم یکی از فعالین گروه وهمچنان کوچکترین عضو گروه بودی صبح6بیدار شدی وآماده رفتن           . : راستین تا این لحظه ،  1 سال و 7 ماه و 16 روز و 1 ساعت و 16 دقیقه و 38 ثانیه  سن دارد اولین جایی که وایستادیم  برای خوردن صبحانه هوا کمی سرد بود ولی ما حسابی مجهز اومده بودیم چون پنجشنبه هوای زنجان خیلی بادی وسرد بود ولی روز جمعه ما با بهترین هوا رو برو شدیم     &nbs...
7 آبان 1392
1